۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

پنبه و آتیش

علیرضا ناظر فصیحی وقتی پریا کوچیک بود، همیشه می گفت که دختر و پسر مث پنبه و آتیشند. نباید کنار هم بگذاریمشون. من اون روزها دختر نداشتم و به حکمت این سخن حکیمانه علی پی نبرده بودم. اما حالا که دختر دار شدم و دخترم هم داره روز به روز بزرگتر میشه، پی بردم که نه تنها حرف علی درست بود، بلکه آمدن ما هم به دیار کفر قطعا و یقینا اشتباه بود و بهتر همون بود که می موندیم و بچه مون تو مهدکودک قرآن یاد می گرفت تا میومدیم اینجا و این اتفاقات رخ می داد.
من حالا به عنوان پدر ارنواز قویا ابراز می کنم که نمی تونم تحمل کنم که دخترم بره مهد و بعد موقع برگشتن به خاله سانازش بگه: خاله امروز دو تا پسر تو مهدکودک منو بوس کردند.
خاله هم بپرسه: بارک الله! حالا خوشگل بودند؟
و بعد ارنواز جواب بده: یکیشون بد نبود...


علی جان غیرت هم غیرت مردهای قدیم!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر