۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

مریضی امروز

۱- امروز از صبح ارنواز مریض بود. حال تهوع و اسهال. دلش هم درد می کرد. ظهری خوابش برد و یکی دو ساعتی خواب بود. بعدش تا چشم باز کرد. گفت: خوب شدم.
بعد با خوشحالی اضافه کرد: خوب شدم؟ کی منو خوب کرد؟
من گفتم: احتمالا داروها
گفت: پروانه ها هم کمک کردند؟

۲- صبحی هم مامان با اصرار بهش یک کم شربت آبلیمو داد. بعد دستشویی رفت و یک مدتی دلش بهتر بود. اونموقع هم با خوشحالی به مامانش گفت: مامان خوب شدم، تو یه دکتری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر