داستان های عمه پسند
۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه
چرا که داریم
همچین این بچه زل میزنه تو چشمتو و قاطع یک حرفی را میزنه که جای اما و اگر باقی نمی مونه. یک بستنیش را خورده و میگه یکی دیگه می خوام. میگم نداریم. زل زده و میگه: چرا که داریم!
چی بهش بگم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر