داستان های عمه پسند
۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه
کشتی با عمه
صبح خانه مروارید یکریز با عمع کشتی می گیری. بعدازظهر هم خانه عمو ولی بودید. مامان میگه چنین بلایی سر عمه درآوردی که عمه همه طول مهمانی را گرفت خوابید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر