داستان های عمه پسند
۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سهشنبه
قصه های بیمارستان ۴
اول که رسیذیم پیش دکتر. از ارنواز می پرسه خوبی؟ ارنواز میگه نه، ببین این انگشتمو لاکش رفته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر