۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

قصه های بیمارستان ۳

رفتیم پیش خانم دکتر. یک سوالی ازمون می پرسه که من و مامانی هاج و واج داشتیم به معنیش فکر می کردیم. ارنواز اما بلافاصله جواب دکتر را میده. همه مون زدیم زیر خنده. چاره ای نیست زبانش از من و مامان خیلی بهتره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر