۱۳۹۲ مرداد ۲۸, دوشنبه

سفر به رم

قبل از اینکه بری ایران دو سه روزی با مامان و خاله سپیده و عمو رضا و خاله شیده و خاله شبنم و عمو پویا رفته بودی رم.
وقتی برگشتی با ذوق می خواستی یه عکسی که خودت تو رم گرفته بودی را بهم نشان بدهی، عکس یک مجسمه بود. موقع نشان دادنش از خنده ریسه رفته بودی و می گفتی دودولش را نیگاه کن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر